شهید حیدر اسکندری

در منطقه عملیاتی فتح المبین ازطریق بلند گو در سراسر منطقه مارش نظامی پخش می شد.

از طرفی قرائت پیام امام که به مناسبت همین عملیات ارسال شده بود حال و هوای دیگری به نیروها می داد.حیدر در این عملیات راننده لودر بود و جلوتر از نیروها مشغول ساختن سنگر بود. یک لحظه متوجه شدیم که بیل لودر را بلند کرده و در حالی که چند عراقی را در بیل لودر سوارند، رو به عقب در حال حرکت است . ماجرا را که جویا شدیم گفت: « بدنبال پیام امام آنقدر عشق و شور پیدا کرده بودم که سر از پا نمی شناختم و لذا از خط خودمان عبور کرده و به یکباره خود را در محور عراقی ها دیدم، با دیدن اولین سرباز عراقی با توکل به خدا با لودر به طرف او حمله ور شدم ، بعد متوجه شدم که آنها چند نفر هستند ، باقی نیز تسلیم شدند، من نیز همه را داخل بیل لودر قرار داده و به عقب  آوردم » تمام بچه های محور از این ماجرا خوشحال شده و او را در آغوش گرفتند. او شهید «حیدر اسکندری » بود که در سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی جاودانه گردید.

 سکه تبرکی را که از بیت امام آمده بود را دائمأ در دست داشت. هر بار آنرا به هوا پرتاب می کرد و ضمن بوسه ای بر آن و نقل این جمله « قربانت شوم امام» آن را در جیبش می گذاشت. در عملیات والفجر مقدماتی، لشکر آنها – ارتش -  واردعمل نشده بود، اما او آرام و قرار نداشت تا اینکه جهت کمک به نیروهای محورهای عملیاتی سپاه داوطلب می خواستند. او که رانندگی وسایل نقلیه سنگین را هم خوب بلد بود ، داوطلبی خود را اعلام نمود و بعد از استقرار، بلافاصله مشغول سنگر سازی برای رزمندگان اسلام شد.

شهید بزرگوار « حیدر اسکندری » آنقدر اشتیاق رفتن داشت که در پایان همان شب در حالی که از شادی در پوست خود نمی گنجید به ملاقات خداوند متعال رفت

  وصیت نامه شهید حیدر اسکندری

محمدا رسول الله والذین معه اشدا الکفار رحما بینهم

برخیز برادر که در طریق جق گام زنیم          

ازباده کلرنگ شرف جام زنیم

از خون شهیدان شهدی جام زنیم

صد شعله به تاج و تخت صدام زنیم

بنام خدای بزرگ و مهربان که شهادت را نصیبم کرد، مرگ در راه حق و در راه پیروزی مستضعفین بر  کافران و جهان خواران شرق و غرب.

بتاریخ 25/7/61 من حیدر اسکندری  وصیتنامه خود را می نویسم، و از خدای بزرگ آرزوی شهادت می کنم به امید اینکه مورد قبول واقع شود. به پدر و مادر خود وصیت میکنم که امیدوارم مرا ببخشند و همیشه به شهادت من افتخار کنند و احساس سر بلندی، و از خدای تبارک و تعالی برایم طلب بخشش گناهان و کارهای احیانا بد را بکنند.

مشاهده عکسها

+ جوان اندیمشکی در سه شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۱ -- 0:14 |