سیری در زندگی پاسدار شهید فیض اله حاجی پور

« معاون گردان مهندسی رزمی لشکر 7 ولیعصر(عج)»

شهید فیض اله حاجی پور در سال 1324 در خانواده ای  مذهبی در بخش گتوند از توابع شوشتر چشم به جهان گشود. وی از همان اوان کودکی طعم تلخ محرومیت را بخوبی چشیده بود تا اینکه در سن هفت سالگی جهت فراگیری علوم قدیمه که در آن زمان مرسوم بود عازم مکتب خانه شد ودر طی چند سال قرآن را بخوبی فرا گرفت. در دوران نو جوانی و جوانی هیچگاه تسلیم نفس اماره و جاذبه های فریبنده زندگی نشد ، ایشان روز به روز بسوی خدای خود نزدیکتر می شدند، هنگامی که به سن بیست سالگی رسیده بود از طرف حوزه نظام وظیفه بعنوان مشمول سربازی بازداشت شدند و در ملاقاتی که با پدر خویش داشت به پدر خود چنین گفت: « من برای این دستگاه خدمت نخواهم کرد »

 وی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام(ره)، در اندیمشک با جمعی از یاران و دوستان کانونی تشکیل داده و سعی بر این داشتند تا مردم را نسبت به جور و ستم طاغوت آشنا سازند و این جلسات بیشتر در قالب آموزش و قرائت قرآن مجید، دعای کمیل و... که به نوبت در منازل خود ترتیب می دادند عملی می شد.

شهید فعالیت خود را عاشقانه در جهاد سازندگی اندیمشک پیگیری می نمود و با شروع جنگ تحمیلی در شهریور 1359 که دشمن از زمین و هوا و دریا به خاک کشور اسلامی ما حمله نمود بهمراه تنی چند از برادران با امکانات اندکی که در اختیار داشتند  برای یاری رزمندگان به جبهه شلمچه شتافتند تا مانع از ورود دشمن بعثی به اک کشور مان شوند و در این راه تا مرز شهادت پیش رفتند.

در سال 60 جهت شناسا یی منطقه به خط رفته که در محل تپه چشمه خودروی وی  مورد اصابت گلوله مستقیم تانک دشمن قرار گرفته و وی مجروح می  شود، طبق گفته خود شهید ایشان در آن لحظه رو بطرف حرم امام حسین (ع) نموده و سلام می دهد و طلب کمک می کند، زیرا در آن منطقه تنها بوده ، در آن لحظه یکی از مسئولین مهندسی رزمی لشکر 21 حمزه ارتش  در کنار ایشان حاضر شده و ایشان را به بیمارستان صحرایی و سپس به بیمارستان پایگاه چهارم شکاری منتقل کردند، پس از انتقال به بیمارستان بمدت هفت ساعت زیر عمل جراحی قرار گرفته و روز بعد بوسیله هواپیما به تهران نتقل  شده و در آنجا بستری و مورد عمل جراحی مجدد قرار می گیرد. و خواست خداوند این بود که این برادر رزمنده زنده بماند و پس از آنکه عمل جراحی با موفقیت به پایان رسید پزشکان معالج اظهار داشتند که تعداد 27 ترکش از بدن او بیرون آورده اند و هنگامیکه در بیمارستان به ملاقات او رفتند با گریه می گفت: چرا شهید نشدم......

ایشان با قرآن مانوس بود و قرآن خواندن و عمل به آن را سر  لوحه کار خود قرار داده و بیشتر شبها با صوت دلنشین چه در سنگر و چه در منزل به قرائت قرآن می پرداخت و روی مسئله نماز تاکید فراوان داشت. سر انجام فیض اله حاجی پور روح پر تلاطم صحنه های نبرد در عملیات والفجر 8 به فیض شهادت نائل آمد.یادش گرامی و راهش پر رهرو  باد.

قسمتی از وصیت نامه شهید فیض اله حاجی پور

من عرف نفسه فقد عرف ربه«کسی که خود را شناخت خدای  خود را ه شناخته»

ما به دستور ولایت فقیه به جبهه آمدیم تا به ندای هل من ناصراّّ ینصرنی که از حلقوم حسین زمان بیرون آمد لبیک بگوئیم. ای امام عزیز ما با ایمان راسخ به محبوبمان از لذتهای دنیوی گذشتیم و به زیارت مولایمان حسین بن علی شتافتیم و ملت مظلوم عراق هم چشم بنصرت الهی رهبریهای پیامبر گونه نائب امام زمان دارند، تا بلکه هر چه زودتر این مردم ستمدیده عراق و برادران فلسطینی از زیر یوغ جنایتکاران رهایی یابند و ملتهای مسلمان زیر پرچم لااله الا الله به زندگی شرافتمندانه خود ادامه بدهند.

من در تمام حملات جنوب شرکت داشتم و خود با چشمهای خودم شاهد بودم که رزمندگان با خلوص نیت جانفشانی می کردند و با فریاد الله اکبر با مهدی ادرکنی روی مین ها می رفتند که راه برای دیگر رزمندگان اسلام باز شود. خداوندا با کوله باری از گناه بسوی تو می آیم مرا از فضلت محروم مگردان.

وصیتی به برادران همرزم: نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. برادران  قرآن و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه بیاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد که در رأس آنها امام است جدا نکنند.

سلام من را به رهبر عزیزم برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد و با او پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر را خالی نکنم تا هنگامیکه همه احکام در زیر پرچم ولی ععصر (عج) به اجرا در آید.

این مصیبتها و سختیها زود گذر و تمام شدنی است و به پاداش این جانفشانیها و فداکاریها به نعمت ابدی و بی پایان خداوند خواهید رسید. واگر می خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچگاه زبان به شکایت نگشائید و آنچه را از قدرت و منزلت الهی شما می کاهد بر زبان نیاورید. 

+ جوان اندیمشکی در دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۷ -- 19:34 |