زندگينامه شهيد جهانبخش قلاوند
در خانوادهاي مذهبي در يكي از روستاهاي بخش الوار گرمسيري شهرستان اندیمشک متولد شد . او فرزند اول خانواده بود . و با تولدش خانواده غرق در شادي شدند . و پدرش به تربيت او اهميت ميداد . در سن 6 سالگي در همان روستا به مدرسه رفت . او دانشآموزي مؤدب و باهوش بود . و معلمين مدرسه از او راضي بودند . او با دوستان مهربان بود . و يك حس همكاري و همفكري در او نمايانه بود . وي پس از پايان دورة ابتدايي دورة راهنمايي و دبيرستان خود را در شهرستان انديمشك گذراند . و موفق به كسب مدرك ديپلم تجربي شد . او در اوقات فراغت به پدرش در كشاورزي كمك ميكرد . شهيد قلاوند جواني مؤمن و متدين بود . و بسيار خوش اخلاق ، خوشرو و راستگو بود . كه به والدين احترام ميگذاشت . و در برابر مشكلات بسيار صبور بود . و به خدا توكل ميكرد . او قبل از انقلاب در فعاليتهاي سياسي – فرهنگي از جمله : پخش اعلاميه حضور در جلسات روحانيون و راهپيمائيها عليه رژيم شاه شركت ميكرد .
وي بعد از اخذ ديپلم در يك شركت خصوصي مشغول كار شد . كه با شروع جنگ تحميلي شركت تعطيل گرديد . و او نيز در سال 1358 به خدمت سربازي اعزام شد . كه مدتي در دو كوهه بود . و بعد به خط مقدم در خوزستان منتقل شد . او به اهلبيت (ع) ارادت خاصي داشت . و چون پدرش برگزار كنندة هيئت عزاداري امام حسين (ع) بود در همان كودكي با اهل بيت آشنا بود . و هميشه همراه هيئت ، در سينه زني شركت ميكرد . شهيد در همان ابتدا يكي از راهروان و پيروان امام خميني (ره) بود . و در مسائل ديني از او تقليد ميكرد . او جنگ را هجوم وحشيانة دشمن ميدانست . و رفتن به جبهه را وظيفه شرعي و واجب ميدانست . و در سن 19 سالگي به جبهه اعزام شد .
و حضور در جبهه باعث شده بود . كه براي دفاع از ميهن مصممتر شود . و هنگامي كه به خانه ميآمد . صحبت از جبهه و عمليات و شهداء جنگ بود . و اميد به پيروزي داشت . و ميگفت : نگران نباشيد در مقابل مشكلات صبر كنيد . كه در آينده به آسايش و آرامشي ميرسيد . او عاشق شهادت بود . و آن را افتخار بزرگي ميدانست . و سرانجام در 18 ارديبهشت سال 1361 در عمليات بيت المقدس كه به منظور آزادي سازي خرمشهر بود . به درجة رفيع شهادت نائل گرديد .
وصيتنامه شهيد جهانبخش قلاوند
اكنون كه انقلاب اسلامي به تحولات عظيمي دست يافته و در شرف پيروزيهاي نهائي و خونبهاي شهداي ما را به رسالت تك تك و جانبازي هاي آنها در تاريخ ثبت نموده و در طول اين سه سال غرب وشرق در مقابل انقلاب ما قد علم كرده و در پي ضربه زدن آن هستند كشور آمريكاكه بفرموده اماممان خميني كبير دشمن شماره يك ما محسوب ميشود و عمال داخليش و حزب كافر بعث كه همه امت شهيد پرور خود در صحنه هستند و ميبينند چه جناياتي كه نكرده .انقلاب اسلامي ايران براي رفاه و آسايش نبوده ونيست براي هدف وعقيده و زيربار ظلم نرفتن و يا ظلم نكردن كه اين آرمان حسين(ع) استكه نه ظلم كن و نه زيربار ظلم برو، براي اين بوقوع پيوست .خداوند دين اسلام را آخرين دين و پيغمبرما را آخرين فرستادهخود بر جهان معرفي كرد از 2500 سال تاريخ ننگين ايران و1402 سال تاريخ اسلام همه آنها كه با اسلام مخالفند ميخواهند اسلام را بگونه اي كه خودشان مي خواهند تبديل كنند و به فرموده مرحوم مجاهد كبير آيت الله طالقاني اسلام نه كمونيزم است و نه كاپيتاليسم و نه سوسياليسم ، اسلام ، اسلام است .وحال كه من سربازي بيش نيستم و خود داوطلب بخدمت مقدس سربازي رفتم و خون من چيزي نيست ايكاش خونهاي صدها جوان ريخته مي شد و پرچم لاالله الا الله بر تمام گيتي بر افراشته شودونسل آيندهدرسعادت و نيكي زندگي كنند .و خطاب به تو اي مادر كه مرا با رنج و زحمت و 2 سال شير دادن ونگهداري از كودك خود و بزرگترين حق را در دنيا داري نه تنها من اين حق را مي دهم بلكه خدا وفرستادگان خدا اين را خواهند داد ولي نااميد نباش كه نتوانستم به شما خدمتي كنم و هيچكس نمي تواند جبران حق مادر را بدهدچون مادرحسين بزرگتر ازآن است كهمابخواهيم زحماتش را ارج نهيم.وتواي پدرزحماتشما وتعليم دادن پسردرحق پدراست وپدرتكيه گاه فرزنداست صبوروبردبارباش. وشماخواهران وبرادران وكليهاقوام وفاميل مراببخشيدواگرازمن تاحال ناراحت شديدوبدي ازمن ديديدعفوكنيد .
وصيت من اين استكه هميشهازاسلام پشتيباني كنيدكه حقبرباطل پيروزاست يابصورت پيروزي عيني يابصورت شهادت .واي مردم آزاد مردباشيد قاطع باشيد ونه با خشونت ، ميدان به دشمن ندهيد بهرصورت دشمن كه تجاوزكرددرمقابلآن دفاعكنيدچهدرداخل وچه درخارج ازمرزكه چون ايران ،ايراني است اسلامي ،اي كاش كه شهادت نصيبمان گردد.
الله اكبر اشهدان لا اله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله
درود بر شهيدان اسلام و بر رهبر بزرگ و سلام بر امت قهرمان 26/7/60 اين چند كلمه را در شب عيد و وقوع تحويل سال 61 اضافه مي كنم ، شما پدر و مادرو فاميل برايم گريه نكنيد خواهش ميكنم كه اطاقي بروي قبرم درست كنيد آنهم نه بخاطر خودم شايد رهگذري چند دقيقه اي در آن بياسايد و در قبرستان محل در خاك بسپاريم و پرچم الله اكبر را بر پشت بام اتاق نصب كنيد كه من ديگر آرزوئي نداشتم وبه هدف خودم رسيدم و هيچگونه ناراحتي نداشته باشيد
والله مع الصابرين خداوند با انسانهاي صبور و شكيباست خداوند سعادت وسلامت نصيبتان گرداند. اناالله و انااليه راجعون
والسلام جهانبخش قلاوند