زندگي نامه شهيد خليل مهروش
شهيد خليل مهروش در سال 1337 در خانواده اي مذهبي در شهرستان انديمشك به دنيا آمد.دوران كودكي را در همان شهر و در دامن پر مهر و محبت مادر گذراند . در سن شش سالگي وارد مدرسه شد پس از پايان دوره ابتدائي و راهنمائي در دبيرستان مولوي ثبت نام نمود و در همان دبيرستان موفق به اخذ ديپلم شد . او از كودكي عشق به مذهب را در خود نمايان ساخت ، هميشه نماز را با خضوع و خشوع مي خواند .
فعاليتهاي مذهبي ، سياسي خود را همزمان با شروع نهضت بزرگ اسلامي آغاز كرد . در راهپيمائيها و تظاهرات شركت فعال داشت . پخش اعلاميه هاي امام و تكبير گوئي شبانه از كارهايي بود كه شهيد در دوران انقلاب انجام مي داد بسياري از شبها كه امنيت شهر در دست جوانان بود ، او و ديگر دوستانش از خيابانهاي شهر پاسداري مي دادند.
بعد از پيروزي انقلاب كه منافقين فرصت يافته و دست به توطئه مي زدند، او با تمام قوا به پاسداري از انقلاب پرداخت و با رفتار بخصوص خود و با متانت و خونسردي بسياري از دوستانش را كه در راه كرج قرار گرفته بودند به راه راست هدايت كرد.
پس از آن مدتي در بخشداري انديمشك در مركز گشترش(قسمت ساختماني) فعاليت كرد . او كارش را براي خدا مي كرد و هيچگاه از خود تعريف نمي كرد ، هميشه به ياد مرگ بود و قيامت را در نظر داشت و به اطرافيانش نيز توصيه مي كرد كه بيشتر به دنياي آخرت بيانديشند.
با شروع جنگ تحميلي در امر تداركات و آذوقه رساني به رزمندگان اسلام كمك مي كرد ، زمانيكه ارتش جمهوري اسلامي ، متولدين 1337 را به خدمت احضار كرد با كمال ميل و رغبت به خدمت مقدس سربازي شتافت پس از پايان دوره آموزشي خود به جبهه شوش اعزام گرديد . با شروع عمليات فتح المبين در اين عمليات شركت كرد و پس از پايان عمليات به مرخصي آمد و پس از ده روز دوباره عازم به جبهه و اينبار براي آزادسازي خرمشهر راهي شهرهاي جنوب شد و در عمليات عظيم بيت المقدس شركت جست.
و سرانجام او در روز28/2/61 در يك عمليات پيشروي بيت المقدس بر اثر تركش توپ دشمن بعثي به فيض عظيم شهادت نائل گرديد.
وصيتنامه شهيد خليل مهروش
اينجانب خليلمهروشسرباز وظيفه ازجبههكرخهكه بعدازيكسال وچندماه انتظاربالاخره روزوساعت موعودفرارسيد روزي كه تمام ملت ايران پابرهنه هاي تاريخ كه زيرچكمه هاي ابرقدرت هاي زمان حقشان خورده شده به انتظارنشسته اندومن مي دانم كه براي رزمندگانكه الگوي آنهاامام حسين سرورشهيدان است به دعامشغولند.
بلهمن مي دانم كه دراين حمله كهآخرينسنگرهايتمام ابرقدرتهافروخواهدريخت ومسلمانان عراق راازاين رژيم نفتي وابستــه به شركتهــاي چند مليتيآزادخواهندكردومن مي دانــمكهمرگتمام ابرقدرتهابه اتحادرسيدن تمام مسلمين خواهد بودكه اين هدف مامي باشد. بله ما از ساعت5/3 بعد ازظهرروز 1/1/61 به حالت آماده باش درآمديم وتمام سربازان باروحيه خيلي عاليخودرابراييكحملهآمادهميكنند من وچند تا ازدوستانم مأموربيسيم گردان شديم وخودمان را باتمام وسائل نظامي آماده كرديم والان يك چندسطري مينويسم . ساعت 5/11 مي باشدكه به گفتهفرماندهمخابرات2ساعت بهحمله يعني نابودي تمام سنگرهاي كفارمي باشدوشمانمي دانيدكه دراين ساعتكه بهتمام ماچهحالتي دستدادهشده استكه نميتوانبهزبان ياباقلم به صفحه آوردبه اميدپيروزي ونابودي جبهه هاي كفار.مابه دعاهاي شمانيازداريم كه عمليات مي باشد.
خدانگهدارتمام رزمندگان . والسلام خليل مهروش